ترس و اضطراب
همه ما نبرد درونی داریم؛ نبردی که میان دو بخش از وجودمان در میگیرد؛ یکی بخش منفی و مخرب و دیگری مثبت. در اصل این نبرد ترس (Fear) و شهامت است که آن را بخش روشنبین و خودآگاه مینامیم. همه ما همزمان ترس و شهامت را در وجودمان داریم اما اگر بخواهیم بر ترس و اضطراب پیروز شویم، باید منشا اصلی آن را درک کنیم.
واقعیت این است که طبیعت ذاتی فکر و ذهن آن است که عشق بورزد. فکر و ذهنتان، شما را دوست دارد اما شیوه و روشی که برای محافظت از شما در مقابل رویدادهای دردناک به کار میبرد « ترس» است. هدف ترس آن است که شما را در مقابل درد و رنج محافظت کند. منبع و منشا تمامی ترسها تنفر از خویشتن نیست بلکه عشق به خویشتن است.ترس چیست؟
روانشناسان ترس را اینطور معنا می کنند: پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود میآید از حالت عادی خارج شود، این ترسها تحت عنوان ترسهای مرضی شناخته میشوند که می تواند فعالیت های روزمره انسان را مختل کند.انواع و اشکال مختلف ترس و اضطراب کدام است؟
ترس از بیکاری، ترس از حشرات و حیوانات، تنهایی، بی پولی، تاریکی، ارتفاع و… هر یک از ما ترس های خاص خودمان را داریم که از منابع متعددی ریشه می گیرند.چرا می ترسیم؟
روانشناسان مجموعه ای از عوامل زیستی و وراثتی در کنار عوامل محیطی و روان شناختی را در شکل گیری ترس ها موثر می دانند. بعضی اوقات ما خودمان به خوبی می دانیم که ترسمان از چه چیزی نشات می گیرد و در پاره ای موارد هم دلیل این ترس را فراموش می کنیم، اما از وجودش رنج می بریم. روانشناسان معتقدند بعضی از بچه ها ذاتا مستعد وحشت و اضطراب یا فوبیا هستند و ویژگی های شخصیتی را سخت می توان تغییرداد. اما به نظر می رسد هر یک از ما اگر تنها بخشی از توانایی هایمان را بکار بگیریم قادر به انجام کارهایی هستیم که حتی امروز قادر به تصور آن هم نیستیم. بنابراین غلبه بر وحشتهای مزمن اگر چه ممکن است سخت باشد اما قابل درمان است. در برخی موارد افراد مجبور به دارو درمانی اند اما در موارد جزئی که حالت بیمار گونه نداشته و به شکل موانع محدود در درون همه ما وجود دارند قادریم با آنها مبارزه کنیم.راه های درمان و غلبه
اشتباه نکن این مقاله قصد ندارد راه های درمان روانشناسانه به شما ارائه بدهد. حتی نمی خواهیم شما را به خواندن کتاب ،دعا و یا یوگا تشویق کنیم.این مقاله تنها تلنگری است برای اینکه به شما پیشنهاد بکنیم ترس های خود را بشناسید و در صورتی که بر شما غلبه دارند توصیه می کنیم برای رفع آن از متخصصان کمک بگیرید.اما توصیه ما به شما این است که برای غلبه بر ترس و اضطراب خودتان را به موقعیت های ترسناک نزدیک کنید، آنوقت خواهید دید چندان هم که فکر می کردید ترسناک نیستند.ترس و اضطراب از بین نمیرود
قرار نیست شما ترس و اضطراب را از وجود خودتان پاک کنید. ترس هیچگاه از بین نمی رود بلکه شما باید بخواهید با ترستان به گونهای متفاوت برخورد کنید. هر بار با ترستان روبهرو میشوید، میتوانید انتخاب کنید که چه کسی بر اوضاع مسلط باشد؛ ترس تان یا بخش خودآگاه، روشن بین و شجاع وجودتان.
راز تغییر رابطهای که با ترستان دارید این نیست که تلاش کنید آن را نابود کنید، بلکه باید جرات، شهامت، دانش و خودآگاهیتان را از ترستان جلوتر ببرید و عشق به خودتان را از ترستان بزرگتر کنید.ترستان را بد تفسیر نکنید
همه ما سوءتعبیرهایی از ترس داریم؛ سوءتفاهمهایی که باعث میشود بیش از حد در دام ترسمان بیفتیم. اولین سوءتعبیر این است که ترس را نشانه این بپنداریم که مرتکب اشتباهی شدهایم. فرض کنید بهتازگی با مردی برای ازدواج آشنا شدهاید که روزبهروز به او نزدیکتر میشوید. یک روز صبح از اینکه بیشتر با او صمیمی شوید ترسیدهاید؛ این ترس را چطور تفسیر میکنید؟ آیا این ترس و اضطراب نشانه این است که نباید با این مرد ازدواج کنید؟ پاسخ احتمالا این خواهد بود«نه». ترس شما فقط به این معناست که از منطقه امن خود خارج شدهاید و فراتر از قلمرو « آشنا» قدم برداشته و به حیطه «ناآشنا» رسیدهاید. ترس شما صرفا واکنشی انسانی و طبیعی در برابر رشد و تغییر است.ترس یا شهامت؛ انتخاب با شماست
اغلب انتخابهای زندگی به خودی خود نه مثبت هستند نه منفی؛ فرافکنیهای ماست که احساس مثبت یا منفی را در ما زنده میکند. این قاعده بهویژه درباره ترس هم صادق است. درک و شناخت ماهیت ترس تنها راه تسلط و پیروز شدن بر آن است. خود شما هستید که انتخاب میکنید هر روز از چه چیزی بترسید و از چه نترسید. ممکن است کارهایی انجام دهید که حتی فکر کردن راجع به آنها هم برای دیگران ترسناک باشد اما ممکن است کارهایی انجام دهید که برای دیگران انجام دادنش راحت است اما برای شما بسیار ترسناک است. ذهن شماست که تصمیم میگیرد از چه بترسید و از چه نترسید. حالا که خودتان انتخاب میکنید پس چرا انتخاب دیگری نکنید؟ ترس همیشه ما را از لحظه اکنون دور میکند و ما را به آیندهای موهوم میبرد. کافی است از خودتان بپرسید: « آیا همین الان خطری مرا تهدید میکند؟» این سوال شما را به لحظه اکنون میآورد و کمک میکند با منبع خودآگاه درونتان تماس بگیرید.تعبیرش را درک کنید
قرار نیست ترس به شما بگوید که هیچ کاری نکن و دست روی دست بگذار. اگر درست این حس را تعبیر کنید خواهید دید ترس و اضطراب شما به این معناست که تا مطمئن نشدهاید چه چیزی در پیش است ادامه ندهید نه اینکه قدم از قدم برندارید. ترس قرار است تمام آسیبها و خطراتی که تصمیمگیری برای شما دارد به شما نشان دهد چون خطرات زیادی در کمین شماست. بهتر است بدانید این احتیاط اصلا بد نیست و میتواند کمک کند شما همه جوانب را بسنجید.آماده باش میدهد
اگر فکر میکنید ترس و اضطراب میخواهد این را به شما القا کند که شما آمادگی شروع کاری را ندارید، بهتر است یکبار دیگر معنای ترس را با خودتان مرور کنید. ترس مثل یک هم اتاقی احساسی و عاطفی است که با شما زندگی میکند، با شما حرف میزند و سعی میکند شما را متقاعد کند برخی کارها را انجام دهید و برخی کارها را نه و مدام دارد به شما هشدار میدهد. ترس و اضطراب شما به این معناست که آماده باشید و خودتان را مهیا کنید، یکی از رویاهای شما در شرف به حقیقت پیوستن است. پس تا آنجا که توان دارید از آن حمایت کنید.موانع را نشان میدهد
چه به این موضوع از این دیدگاه نگاه کرده باشید و چه نه، شما همواره با ترس رابطه برقرار میکنید و این رابطه یکی از مهمترین روابط شما در زندگی است. ترس سعی میکند شما دست بالا را بگیرید. گاهی اوقات ترس را اینطور معنی میکنیم که نباید دست به انجام کاری بزنیم مگر اینکه هیچ مانعی وجود نداشته باشد. کاری که حس ترس با شما میکند این است که سختیها را به شما نشان دهد. ترس شما به این معناست که موانعی در سر راه شما وجود دارد. این موانع را به تو نشان میدهم تا بتوانی چارهای بیندیشی و یکبار برای همیشه از شرشان خلاص شوی.با ترس و اضطراب نجنگید زندگی کنید
اگر بخواهید منتظر شوید ترسهایتان ناپدید شوند تا بتوانید دست به کاری بزنید، ممکن است مجبور باشید تا ابد صبر کنید. ترس و اضطراب همیشه با ما خواهد بود؛ ترس واکنش طبیعی بدن ما در برابر برخی رویدادها و موقعیتهاست بنابراین کاملا سادهلوحانه است که منتظر باشیم ترسهایمان از بین بروند تا دست به کاری بزنیم و زندگی کنیم. به خاطر داشته باشید ممکن است این حق انتخاب را نداشته باشید که بترسید یا نترسید اما این انتخاب با شماست که فقط نظارهگر ترسهایتان باشید و بهرغم ترسهایتان دست به عمل بزنید یا اینکه اجازه دهید آنها شما را فلج کنند. کافی است ترستان را نظاره کنید و هر بار که ترسیدید از خودتان بپرسید: « من میترسم اما ترس هویت واقعی من نیست من آن خودآگاهی و بصیرتی هستم که ترسهایم را مشاهده میکنم.»با ترسهایتان حرف بزنید
اگر میخواهید با ترستان کنار بیایید و راهی برای روبهرو شدن با آن به دست بیاورید بهتر است از ترفند صحبت کردن با ترستان استفاده کنید. با استفاده از این ترفند به سادگی میتوانید ترستان را بریزید و چنانچه کار را به درستی انجام دهید تفریح خوبی هم خواهد بود. یکی یکی ترسهایتان را بیان کنید و از خودتان بپرسید: «بعد چه؟» این تمرین به شما اجازه میدهد ترسهایتان بریزد و با تصور بدترین حالات ممکن ببینید که حتی در بدترین شرایط هم کاری از دستتان برمیآید. با بیان واضح و شفاف احساسات و نگرانیها، افکار ناراحتکننده و ترسناک شما تخلیه میشود. وقتی ترستان را تخلیه کنید از انرژیشان کاسته خواهد شد. درست زمانی که ترسهایتان را بیان میکنید در مقطعی متوجه میشوید هرگز اجازه نخواهید داد چنین اتفاقات ناگواری بیفتد.شهامت با چه چیزهایی تقویت میشود
نقطه مقابل مواردی که ترس را در شما تقویت میکند، چیزهایی است که میتواند خیلی راحت به شما شهامت ببخشد؛ اولین و مهمترین چیزی که به شما جرات میدهد، عشق است؛ جرات و شهامت شکلی از عشق است. شکلی از عشق به خویشتن و بزرگداشت و گرامیداشت حقیقت وجودی و ماهیت واقعیتان. علاوه بر این منبع بزرگ انرژی، برخورداری از پشتیبانی دیگران، برنامهریزی روشن و واضح در مورد اهداف، نظم و انضباط، نشست و برخاست با افراد مثبت و حضور در محیطهایی که در آنها تغییر و رشد تایید میشود، میتواند شما را در جهت داشتن شهامت جلو ببرد. علاوه بر اینکه به روحتان باید در این مورد بها بدهید باید جسم را همسو با روح در جهت رشد پیش ببرید. داشتن تغذیه سالم، استراحت، رفتن به دامان طبیعت و سبک زندگی مناسب همگی میتوانند به شما کمک کنند ترس را در خودتان ضعیف کنید. صرفنظر از مواردی که ذکر شد، باید خودتان نیز براساس شناختی که از خودتان دارید در مسیر تقویت جرات و شهامت پیش بروید.چطوری با ترستان روبهرو شوید؟
وحشت نیرویی دارد که میتواند خوشحالی و خوشبختی شما را خراب کند. ترس ضعفهایتان را تثبیت میکند و اجازه نمیدهد رشد کنید و بین شما و دیگران جدایی میاندازد. ترس کاری میکند رویاهایتان را فراموش کنید اما چند تغییر ساده به شما کمک میکند کمتر بترسید و شجاعت بیشتری در خود احساس کنید. آنچه ترس شما را تقویت میکند قضاوت، سرزنش، گوشهگیری، انزوا، خستگی، سردرگمی و تشویش است. علاوه بر همه اینها دمخور شدن با افراد منفیباف و بدبین و حتی سرکوب احساسات و فروخوردن آنها و حضور در محیطهایی که تغییر و رشد شخصی در آنها تایید و تشویق نشده از جمله مواردی است که خیلی راحت میتواند ترس شما را قوی کند. حتما خودتان هم مواردی را تجربه کردهاید که ترس در شما آنقدر بزرگ شده که نتوانستهاید کاری از پیش ببرید اما بهتر است بدانید هرچه خودآگاهی و روشنبینیتان را بالا ببرید، جرات و شهامتتان را تقویت کنید و ترسهایتان را ضعیف و ضعیفتر کنید، احساس اقتدار و آزادی بیشتری خواهید کرد. همیشه با خودتان بگویید که نباید بترسید. ترس دشمن تفکر و تعقل شماست. ترس مرگی کوچک است که به نابودی تمام و کمال شما میانجامد. با ترسهایتان روبهرو شوید و بگذارید از شما رد شوند. وقتی ترسها را از سر گذراندید دیگر هیچچیز باقی نمیماند و خود واقعی شما بروز میکند. با تکرار این جملات انگار با یک چیز عمیق در روحتان صحبت میکنید؛ با حقیقتی که آن را از یاد بردهاید.چگونه بر ترس و اضطراب خود غلبه کنیم؟
روانشناسان ترس و اضطراب را اینطور معنا می کنند: پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود میآید از حالت عادی خارج شود.
روانشناسان ترس را اینطور معنا می کنند: پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود میآید از حالت عادی خارج شود.
حتما شنیده اید که از قدیم گفتن” از هرچی بدت میاد، سرت میاد”. قانون جاذبه هم که کتاب راز بر اساس آن نوشته شده در واقع تاکیدی دوباره بر همین ضرب المثل قدیمی خودمان است.
ما در واقعیت به آن چیزی می رسیم که مدت ها قبل در ذهنمان آن را تجسم کرده ایم. اگرچه “راز” شکل افراط گونه این نگرش است. اما همه کارشناسان اتفاق نظر دارند که ترس ها و افکار مخرب بخشی از انرژی انسان برای انجام فعالیت های مفید روزانه را خواهد گرفت. علاوه بر این اثرات مخرب بیشمار دیگری هم در زمینه سلامتی جسم و روح به اثبات رسیده است.
نظر شما